نی نی نازم

اولین سفر پسرم به محمودآباد و دیدن دریا + اولین سرماخوردگی

این ماه چندتا از اولین هات اتفاق افتاد مامانی ... بعضی ها خوب بعضی ها بد ... امسال از دهم تا چهاردهم بابایی از طرف کارش جا رزرو کرد و رفتیم دریا ... این اولین دریایی بود که شما رفتی گل پسرم ... قبلش یه بار مسافرت رفته بودی ولی دریا نه ... شما هم خیلی دوست داشتی و با من و بابایی می رفتی تو آب ... هرچند فقط پاهاتو زدیم به آب ولی خوب برای اولین بار خوب بود ... بخصوص که خونه ای که بابایی گرفته بود معرکه بود و فکر کنم به یمن حضور شما بود ... یه واحد 140 متری در طبقه هفتم برج مروارید خزر در محمودآباد که از سه طرف دریا رو میدیدی ... من ویلای کنار دریا زیاد رفته بود یعنی همیشه از بچگیم میرفتیم دریاکنار ویلامون ردیف اول کنا...
28 شهريور 1393

دیروز یکی از قشنگترین روزهای خدا بود ...

دیروز چشمامو که باز کردم دیدم گل پسر همچنان که از فرط عشق صورتم رو چنگ میندازه هی میگه بابا و بعد هم یه عالمه کلمات ممتد به کار می بره ... یه چیزی شبیه یه جمله نامفهوم ... از اونجایی که اصلاً فکرش رو نمیکردم معنی داشته باشه بیخیالش شدم ولی برای ناهار که رفتیم خونه بابایی دیدم نه بابااااااااااااا این گل پسر ما کلمات نیمه واضحی از جمله مامان و بابا می فرمایند که موجبات شگفتی همگان را برانگیخت !!!!  ولی امروز چشمم به لبش خشک شد ولی هنوز چیزی نشنیدم ... عاشقتم مامانی ...  مامان گفتنت یکی از قشنگترین آرزوهای رنگیه ماست ... دوست داریم به اندازه همه دنیا
8 شهريور 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی نازم می باشد